سعدی:نه هر چه جانورند آدمیتی دارند بس آدمی که در این ملک نقش دیوارند
❈۱❈
نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
بس آدمی که در این ملک نقش دیوارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
❈۲❈
کسان به چشم تو بیقیمتند و کوچک قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
برادران لحد را زبان گفتن نیست
تو گوش باش که با اهل دل به گفتارند
❈۳❈
که زینهار به کشی و ناز بر سر خاک
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
به خواب و لذت و شهوت گذاشتند حیات
کنون که زیر زمین خفتهاند بیدارند
❈۴❈
که التفات کند عذر کاین زمان گویند
کجا به خوشه رسد تخم کاین زمان کارند
هزار جان گرامی فدای اهل نظر
که مال و منصب دنیا به هیچ نشمارند
❈۵❈
کرا نمیکند این پنج روزه دولت و ملک
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
طمع مدار ز دنیا سر هوا و هوس
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
❈۶❈
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان
به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
به جان زندهدلان سعدیا که ملک وجود
نیرزد آن که وجودی ز خود بیازارند
کامنت ها