گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ای که انکار کنی عالم درویشان را تو ندانی که چه سودا و سر است ایشان را

❈۱❈
ای که انکار کنی عالم درویشان را تو ندانی که چه سودا و سر است ایشان را
گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیست که به شمشیر میسر نشود سلطان را
❈۲❈
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل عاقل آن است که اندیشه کند پایان را
جمع کردند و نهادند و به حسرت رفتند وین چه دارد که به حسرت بگذارد آن را
❈۳❈
آن به در می‌رود از باغ به دلتنگی و داغ وین به بازوی فرح می‌شکند زندان را
دستگاهی نه که تشویش قیامت باشد مرغ آبیست چه اندیشه کند طوفان را
❈۴❈
جان بیگانه ستاند ملک‌الموت به زجر زجر حاجت نبود عاشق جان افشان را
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود عارف عاشق شوریدهٔ سرگردان را
❈۵❈
در ازل بود که پیمان محبت بستند نشکند مرد اگرش سر برود پیمان را
عاشقی سوختهٔ بی سر و سامان دیدم گفتم ای یار مکن در سر فکرت جان را
❈۶❈
نفسی سرد برآورد و ضعیف از سر درد گفت بگذار من بی سر و بی سامان را
پند دلبند تو در گوش من آید هیهات من که بر درد حریصم چه کنم درمان را
❈۷❈
سعدیا عمر عزیز است به غفلت مگذار وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را

فایل صوتی مواعظ غزل شمارهٔ ۳

تصاویر

کامنت ها

بی نام
2015-05-14T07:39:25
گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیستکه به شمشیر میسر نشود سلطان را............................................حافظسکندر را نمی بخشند آبیبه زور و زر میسر نیست این کار
امین کیخا
2013-04-24T00:33:47
حادثه روز ازل را سعدی مهرورزانه و عاشقانه میداند
افشین
2020-05-19T02:09:11
سید کاظم جان نفرمایید دوست عزیز، اصلا و ابدا به این شکل نیست
ایرانی
2017-12-30T23:53:45
جناب بی نام اون بیتی که نوشتی به اشتباه وارد دیوان حافظ شده است و از حافظ نمیباشد. شاید هم حافظ این بیت زیبای سعدی را برای تضمین آورده باشد.
امین
2018-10-16T00:57:46
عاشقی سوخته‌ای بیسر و سامان دیدمگفتم ای یار مکن در سر فکرت جان رانفسی سرد برآورد و ضعیف از سر دردگفت بگذار من بیسر و بی‌سامان راپند دلبند تو در گوش من آید هیهاتمن که بر درد حریصم چه کنم درمان راسعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذاروقت فرصت نشود فوت مگر نادان را.
سیدکاظم
2018-12-19T13:09:40
وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را شاید صحیحش:وقت فرصت نشود فوت مگردان آن را باشد.
مسعود جدید
2018-06-05T12:06:50
در فیلم گزارش ساخته عباس کیارستمی , پیرمردی در کافه این بیت را به این شکل میخونه: جمع کردند و نهادند و به حسرت رفتندمن چه دارم که به حسرت بگذارم آن را
میــــرِ سلطان احمـــد
2021-08-07T11:05:09.9901408
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل عاقل آن است که اندیشه کند پایان را  
پوریا زرشناس
2023-10-15T07:18:02.6011821
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را؟!