گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم

❈۱❈
دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم
خرقه‌پوشان صوامع را دوتایی چاک شد چون من اندر کوی وحدت گوی تنهایی زدم
❈۲❈
عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتاد بس که سنگ تجربت بر طاق مینایی زدم
پایمردم عقل بود آنگه که عشقم دست داد پشت دستی بر دهان عقل سودایی زدم
❈۳❈
دیو ناری را سر از سودای مایی شد به باد پس من خاکی به حکمت گردن مایی زدم
تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنع پس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم
❈۴❈
تا نباید گشتنم گرد در کس چون کلید بر در دل ز آرزو قفل شکیبایی زدم
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن زآن که من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
❈۵❈
چون صدف پروردم اندر سینه در معرفت تا به جوهر طعنه بر درهای دریایی زدم
بعد از این چون مهر مستقبل نگردم جز به امر پیش از این گر چون فلک چرخی به رعنایی زدم
❈۶❈
کنیت سعدی فرو شستم ز دیوان وجود پس قدم در حضرت بی چون مولایی زدم

فایل صوتی مواعظ غزل شمارهٔ ۴۱

تصاویر

کامنت ها

حسین صارم پور
2015-04-22T13:22:52
آرمان درست میگه، اصل کلمه خیط است نه خبط، و در این جا به معنی رشته است (رشته کبر و خود بینی)، خواهشا تصحیح بفرمایید!
افشین
2013-07-18T10:06:23
بیت دوم مصرع دوم،چون من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدمصحیح است.
آرمان
2013-07-24T01:25:25
در بیت ششم، مصرع دوم کلمه خیط درست است که معنی آن نخ می باشد و کلمه خیاط هم صیغه مبالغه ای است از همین لغت.
هما
2017-07-29T12:27:18
مصرعد ششم خیط هست نه خبط تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنع پس گره بر خیط خود بینی زدم زدم
کیانوش پدرود
2017-10-22T16:03:23
تا نباید گشتنم گرد در کس چون کلیدبر در دل زآرزو قفل شکیبایی زدمگشتم شعر را از وزن می اندازد
مسعود حاتمی
2018-10-05T12:36:53
دوستان منطور از دوتابی چاک شدن در بیت "خرقه‌پوشان صوامع...."" چیست؟
یزدانپناه عسکری
2023-06-14T05:28:17.4253808
6- تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنع - پس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم  *** [یزدانپناه عسکری] حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ –  بقره : 187 تصور (تَبَیَّن‏) انسان، بدون در دام آن افتادن توضیح و تداوم بَیْن ابیض و اسود جهان، با در مقابل هم قرار دادن آن دو و گشودن فجر و ادراک دنیای واقعیت و رسیدن به تمامیت نفس، نه یادگرفتن توضیحی جدید. انسانی که خود بین نیست و به تمامیت نفس رسیده ، حرکت دارد ، و خود را به‌طور هماهنگ با دنیایی که او را در برگرفته تغییر می‌دهد، خواه دنیای «ابیض» یا دنیای «اسود» باشد. و متوجه می‌شود دنیا، فیضان فیض و صدور فیض است. _____ (خیط: أصل واحد یدلّ علی امتداد الشی‏ء فی دقّة ، تداوم) ؛ (الْخَیْط- شترمرغ) ؛  199+62 :3+1