گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم نفس را چون مار خط نهی پیرامن کشم

❈۱❈
بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم نفس را چون مار خط نهی پیرامن کشم
بس که بودم چون گل و نرگس دو روی و شوخ چشم باز یکچندی زبان در کام چون سوسن کشم
❈۲❈
بس که دنیا را کمر بستم چو مور دانه کش مدتی چون موریانه روی در آهن کشم
روح پاکم چند باشم منزوی در کنج خاک حور عینم تا کی آخر بار اهریمن کشم
❈۳❈
لاله در غنچه‌ست تا کی خار در پهلو نهم دوست در خانه‌ست تا کی رطل بر دشمن کشم
وه که گر با دوست دریابم زمان ماجرا خرده‌ای دیگر حریفان را غرامت من کشم
❈۴❈
سعدی گردن کشم پیش سخن‌دانان ولیک جاودان این سر نخواهد ماند تا گردن کشم

فایل صوتی مواعظ غزل شمارهٔ ۴۲

تصاویر

کامنت ها

مسعود مقدس
2014-03-25T11:29:47
با سلام مصرع دوم بیت را نمی توانم درست بخوانم لطفا راهنمایم باشید.
رسته
2014-03-26T08:41:08
بس که بودم چون گل و نرگس دوروی و شوخ‌چشمباز بک جندی زبان در کام چون سوسن کشمدر این بیت به چند نکتهٔ کوچک باید توجه کرد:گل = گل‌سرخرنگ پشت و روی گلبرگ‌‌های گل سرخ با هم متفاوت است در ادبیات فارسی از آن دورویی کنایه شده است. گل نرگس در ادبیات فارسی نماد چشم است. شیپور میان گل نرگس پررنگ‌تر است. از همین دورنگی نرگس دورویی کنایه شده است. شوخ چشم = گستاخ، بی‌ادب، بی‌حیا، بی‌شرمحافظ راست: شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت // چشم دریده ادب نگاه ندارداوحدی مراغه‌ای راست: نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی // باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگیسوسن = ساکت، خاموش، زبان خاموش.در زمان سعدی گل اسم خاص بوده است ولی امروزه اسم عام شده است.در ادبیات فارسی از قرن‌های قبل از سعدی سوسن نماد خاموشی و زبان سکوت بوده است.با این توضیحات امیدوارم کمکی در فهم بیت کرده باشم.
مهناز ، س
2017-06-08T21:37:19
گرامی فرخموریانه به دو معناست ، درین جا ، نه آن حشره ایست که چوب میخورد . زنگاری باشد که آهن و فولاد را ضایع کند.(برهان ). زنگاری که آهن و فولاد را ضایع می کند به طوری که از صیقل کردن برطرف نشود. (ناظم الاطباء). :بس که دنیارا کمر بستم چو مور دانه کشمدتی چون موریانه روی در آهن کشم .آهنی را که موریانه بخوردنتوان برد از او به صیقل زنگ.سعدیمانا باشید
فرخ مردان
2017-06-08T18:34:52
@رسته:دوست گرامی از توضیح بسامانِ شما ممنونم. ای کاش که کسی هم راجع به رابطه موریانه و آهن توضیحی میداد. شاید عقیده ای در قدبم بوده راجع به موریانه؟و ای کاش که آن بزرگوار مفروض توضیحاتی هم راجع به دو بیت آخر میداد.
فرخ مردان
2017-06-10T13:30:07
@مهنازدرود بر تو.اصلا به ذهنم نرسیده بود که ممکنه موریانه معنی دیگه ای هم داشته باشه! الان بیت واضح شد. سنخیت آهن و روی هم جالبه.دربیت آخر هم نمی دونم چرا من "سَر" رو " سِرّ" میخوندم که خیلی عجیب غریب میشد.
مهناز ، س
2017-06-10T15:45:24
گرامی فرخ گمانم بر این است : نام آن حشره ای که چوب می خورد را ، چون مانند مورچه می جَوَد ، موریانه گذاشته اند ، زنگاری که آهن را نیز می خورد ، چون مانند همان کار را با آهن می کند که مور با طعمه اش ، موریانه نامیده اند . این حشره ربطی به زنگار آهن ندارد ،لفظ { آنه } نشانه ی عملکرد اسم استمثل مست {مستانه}بزرگوار { بزرگوارانه }مانا باشید
فرخ مردان
2017-06-10T13:36:10
@مهناز:پی نوشت: شاید جدی فکر میکردن که موریانه آهن رو میخوره؟! و این منشأ معنی دوم موریانست؟
فرخ مردان
2017-06-19T19:46:58
@مهناز س: ممنون از توضیحتون. ابنهم در توضیح مطلب جالبه:[لغت‌نامه دهخدا ذیل مورچانه:]مورچانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موریانه . زنگار آهن و فولاد. (ناظم الاطباء). موریانه است و آن زنگاری باشد که در آهن و فولاد به هم می رسد. (برهان ). زنگاری که در ذات آهن دررود و به صیقل دور و کم نشود. از مور به معنی معروف و چانه حرف نسبت ، مفید معنی تشبیه به معنی زنگ آهن . (از غیاث ) (از آنندراج ). و رجوع به موریانه و مورانه شود.