صادق سرمد:آمد آن دوست که در دیدۀ من جا دارد شـدم او را به تماشـا که تـــماشا دارد
❈۱❈
آمد آن دوست که در دیدۀ من جا دارد
شـدم او را به تماشـا که تـــماشا دارد
بیشتر زان که به ظاهـــر نگـرم صورت او
خوانده بودم که چه ازسیرت و معنـا دارد
❈۲❈
خوانده بودم که به دنیای نو، از عهـد کهن
تازه و کهــنه به تفصیـل، خبـرهـا دارد
خوانده بودم که خلیل است و چو گلزار خلیل
زآتش طبع، هـــزاران گــل بویــا دارد
❈۳❈
خوانده بودم کــه مرا با سخن چنـد نواخت
کانچه گویم به سنای سخنـش جا دارد
شکر و صد شکر که باز آمد و دریــافتمش
که چه شیرین سخن و منطق گویـا دارد
❈۴❈
شاعر البته زیادست که در نظــم و سخــن
قافیـه سنجـد و پنـــدارد، معنـــا دارد
لیکن استاد هنرمند، از آن جمـله جداســت
که به ابداع سخــن، طبـع توانـــا دارد
❈۵❈
این سخن هدیه بــه استــــاد خلیلی کردم
که کس از دوست نه جز دوست تمنـا دارد
کامنت ها