صائب تبریزی:خارخاری که ز رفتار تو در دل مانده است خس و خاری است که از موج به ساحل مانده است
❈۱❈
خارخاری که ز رفتار تو در دل مانده است
خس و خاری است که از موج به ساحل مانده است
اثری کز من بی نام و نشان هست و بجاست
گل خونی است که بر دامن قاتل مانده است
❈۲❈
نیست یک دل که در او گوهر انصاف بود
صدفی چند درین دامن ساحل مانده است
منزل دور به غیرت فکند رهرو را
دل ز نزدیکی راه است که کاهل مانده است
❈۳❈
خشک مغزان گهر از بحر به ساحل بردند
کشتی ماست که در دامن ساحل مانده است
چیست خشت و گل فانی که بر آن تکیه کنند
اثر آن است که از مردم کامل مانده است
❈۴❈
رسته گشتند ز زندان جهان یک جهتان
مهره ماست که در ششدر باطل مانده است
کامنت ها