گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دوزخ اهل نظر، پاس نگه داشتن است چه بهشتی است که معشوقه ما بازاری است!

❈۱❈
دوزخ اهل نظر، پاس نگه داشتن است چه بهشتی است که معشوقه ما بازاری است!
راه عشق از خودی توست چنین پست و بلند اگر از خویش برآیی، همه جا همواری است
❈۲❈
تا درین دایره ای، خون خور و خاموش نشین که در آغوش رحم، کار جنین خونخواری است
عافیت می طلبی، پای خم از دست مده که بلاها همه در زیر سر هشیاری است
❈۳❈
نسبت فقر به هر بی سر و پا نتوان کرد شال پیچیدن این قوم ز بی دستاری است
در کمین است که صیدی نجهد از دامش غنچه خسبیدن زهاد نه از دینداری است
❈۴❈
(کار ما نیست سر زلف سخن شانه زدن اینقدر هست که یک پرده به از بیکاری است!)
نسبتش با همه جا و همه کس یکسان است هر که چون صائب از آیین تکلف عاری است
❈۵❈
مستی چشم تو در مرتبه هشیاری است خواب آهونگهان شوختر از بیداری است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بهرام ناهد
2018-01-16T08:31:01
با درود، در این غزل بیت اول در آخر نوشته شده است.