گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به بهشتی نتوان رفت که رضوانی هست ننهم پای در آن خانه که دربانی هست

❈۱❈
به بهشتی نتوان رفت که رضوانی هست ننهم پای در آن خانه که دربانی هست
نیست زنجیر سر زلف تو بی دل هرگز دایم این سلسله را سلسله جنبانی هست
❈۲❈
سنگ راه من سودازده طفلان شده اند ورنه مجنون مرا نیز بیابانی هست
عرق شرم، مرا فرصت نظاره نداد دیده خون می خورد آنجا که نگهبانی هست
❈۳❈
دهن تنگ تو بسیار بخیل افتاده است ورنه هر داغ مرا چشم نمکدانی هست
خنده چون پسته ز خونین جگران بیدردی است ورنه در پوست مرا هم لب خندانی هست
❈۴❈
نیست ممکن که نفس راست کند در دل بحر صدفی را که به کف گوهر غلطانی هست
به عزیزی رسد از پله خواری به دو گام یوسفی را که به طالع چه و زندانی هست
❈۵❈
می شود زندگی تلخ به شیرینی صرف طوطیی را که امید شکرستانی هست
می کند عامل معزول، مرا دربدری ورنه در خانه مرا دفتر و دیوانی هست
❈۶❈
در خزان هم گلش از بار نریزد صائب هر ریاضی که در او مرغ خوش الحانی هست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها