گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مرا ز پیر خرابات این سخن یادست که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست

❈۱❈
مرا ز پیر خرابات این سخن یادست که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
تهی است چشم تو از سرمه سلیمانی وگرنه شیشه گردون پر از پریزادست
❈۲❈
ز کلفت است خطر بیش سخت رویان را که زنگ، تشنه آیینه های فولادست
ازان به زندگی خویش خلق می لرزند که دایم از نفس این شمع در ره بادست
❈۳❈
ز کار خویش هنرمند را نصیبی نیست ز جوی شیر به جز خون چه رزق فرهادست؟
مشو ز دیدن رخسار نوخطان غافل اگر چه مشق جنون بی نیاز از استادست
❈۴❈
ز هر نسیم دلش همچو بید می لرزد ز برگریز خزان سرو اگر چه آزادست
من از رسیدن روزی به خویش دانستم که رزق مردم بی دست و پا خدادادست
❈۵❈
زبان شانه درازست بر سر عالم ز نسبتی که سر زلف را به شمشادست
ز بیم سیل خراب است خانه معمور ز گنج، خانه ویرانه صائب آبادست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها