صائب تبریزی:نهال شمع ز سبزی ازان برومندست که دایم از پر پروانه برگ پیوندست
❈۱❈
نهال شمع ز سبزی ازان برومندست
که دایم از پر پروانه برگ پیوندست
شده است مرکز پرگار آهوان مجنون
اسیر عشق به هر جا رود نظربندست
❈۲❈
چرا به تیغ شهادت نمی نهد گردن؟
به آب زندگی آن کس که آرزومندست
بشوی نقش خودی را که دیده خودبین
به آبگینه ز آب حیات خرسندست
❈۳❈
گشاد قفل دل زنگ بسته عاشق
به یک اشاره ابروی یار در بندست
چو سکه دل به زر و سیم کم عیار مبند
که همچو برگ خزان دیده سست پیوندست
❈۴❈
به خوردن دل خود باش قانع از روزی
که نان خلق گلوگیرتر ز سوگندست
دهن به خنده مکن باز همچو بی مغزان
که پر ز خون، دهن پسته از شکرخندست
❈۵❈
کلام هیچ مدانان به مردم همه دان
هزار پله گرانتر ز کوه الوندست
به کام طفل مزاجان سنگدل صائب
شکستن دل ما چون شکستن قندست
کامنت ها