صائب تبریزی:کجا ز دایره عشق، حسن بیرون است؟ سیاه خیمه لیلی ز آه مجنون است
❈۱❈
کجا ز دایره عشق، حسن بیرون است؟
سیاه خیمه لیلی ز آه مجنون است
مسیح سوزن خود گو به هرزه تیز مکن
که چشم آبله ما به خار هامون است
❈۲❈
شکوه سنگدلان زور عشق می خواهد
به قصر بردن شیرین نه کار گلگون است
به دست موی شکافان کسی اسیر مباد
همیشه زلف ز سودای شانه مفتون است
❈۳❈
به دست بد گهران داد بوسه گاه مرا
دلم ز غیرت تبخال او پر از خون است
ز خرمی مژه بر هم نمی توانم زد
شبی که پنجه اطفال اشک گلگون است
❈۴❈
سبب مپرس تهیدستی مرا صائب
گناه سرو همین بس بود که موزون است
کامنت ها