صائب تبریزی:ز چاک سینه خود هر که قبله گاهش نیست به هیچ وجه به درگاه قرب راهش نیست
❈۱❈
ز چاک سینه خود هر که قبله گاهش نیست
به هیچ وجه به درگاه قرب راهش نیست
ز آه سرد بود بادبان کشتی دل
به هیچ جا نرسد هر دلی که آهش نیست
❈۲❈
غرض ز وسعت میدان لامکان، شان است
وگرنه غیر دل تنگ جلوه گاهش نیست
حضور خاطر دیوانه مشربان وحشی است
من و سراسر دشتی که یک گیاهش نیست
❈۳❈
ز انفعال رسیدم به این بارگاه قبول
خوش آن گنه که به جز شرم عذر خواهش نیست
حنای عقده گشایی به ناخنی بسته است
که غیر سینه مجروح دستگاهش نیست
❈۴❈
به روی بستر گل خواب می کند مرغی
که شب به غیر پر و بال خود پناهش نیست
منم که خانه به دوش توکلم ورنه
کدام قطره که در بحر، خانه خواهش نیست؟
❈۵❈
اگر چه گل دگری می زند به دستارش
چه فتنه هاست که در نرگس سیاهش نیست
ز هر دلی که سفر می کند غبار ملال
به غیر سینه صائب قرارگاهش نیست
کامنت ها