گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به این نشاط که دل سر به تیغ یار گذاشت کدام تشنه لب خود به جویبار گذاشت؟

❈۱❈
به این نشاط که دل سر به تیغ یار گذاشت کدام تشنه لب خود به جویبار گذاشت؟
جواب خود حلال مرا چه خواهد گفت؟ ستمگری که ترا دست در نگار گذاشت
❈۲❈
به یک دو بوسه کز آن سنگدل طلب کردم حقوق خدمت صد ساله برکنار گذاشت؟
چنان فریفته حسن این چمن شده ام که دست رد نتوانم به هیچ خار گذاشت
❈۳❈
ز عجز، قدرت کارش تمام صورت بست مصوری که شبیه تو نیمکار گذاشت
کجا به سایه بال هما کند اقبال؟ کسی که دامن دولت به اختیار گذاشت
❈۴❈
نداشت عرصه میدان بیقراری من که کوه صبر مرا عشق برقرار گذاشت
فسان تیزی رفتار گشت سنگ رهش سبکروی که مرا دست زیر بار گذاشت
❈۵❈
ز سخت رویی دشمن نمی شود مغلوب مبارزی که به دشمن ره فرار گذاشت
گرفت روزن خورشید را به دود چراغ سیه دلی که ترا خال بر عذار گذاشت
❈۶❈
به جلوه ای که درین بحر کرد ابر بهار هزار دانه گوهر به یادگار گذاشت
وفا به وعده ناکرده می کند صائب همان که دیده ما را در انتظار گذاشت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن حیدرزاده جزی
2018-09-07T18:45:28
در بیت دوم خون حلال درست است .