گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت قیامت از لب چون پسته تو شور گرفت

❈۱❈
ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت قیامت از لب چون پسته تو شور گرفت
نقاب شرم چو از روی آتشین برداشت کلیم دست به رخسار شمع طور گرفت
❈۲❈
دو صبح دست در آغوش یکدگر کردند گلوی شیشه چو با ساعد بلور گرفت
چنان شکستگی دل ز پا فکند مرا که نقش، پهلویم از نقش پای مور گرفت
❈۳❈
ز آشیانه خفاش، دل سیه تر بود رخ تو خانه چشم مرا به نور گرفت
دلی که داشتم از جان خود عزیزترش کمان ابروی او از کفم به زور گرفت
❈۴❈
نمی شوند ز نان سیر، دست چرخ مگر خمیر مایه خلق از گل تنور گرفت!
ز چاه کلک من آید گهر برون صائب چنان که طوفان جوش از دل تنور گرفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها