صائب تبریزی:پرواز من به بال و پر تیغ و خنجرست هر زخم، مرغ روح مرا بال دیگرست
❈۱❈
پرواز من به بال و پر تیغ و خنجرست
هر زخم، مرغ روح مرا بال دیگرست
ما صلح کرده ایم ز گلشن به درد و داغ
آتش گل همیشه بهار سمندرست
❈۲❈
تخت است دل ز وسوسه چون آرمیده شد
سر چون ز فکر پوچ تهی گشت افسرست
پای شکسته بر سر زانوی منزل است
دست ز کار رفته در آغوش دلبرست
❈۳❈
از آرزوی جنت دربسته فارغ است
آن را که سر به جیب کشیدن میسرست
موی میان نازک پرپیچ و تاب اوست
تیغ برهنه ای که سراپای جوهرست
❈۴❈
خودبینی از حیات ابد سنگ راه توست
از آب خضر، آینه سد سکندرست
از جاده بی نیاز بود رهنورد شوق
کلکی که کجروست مقید به مسطرست
❈۵❈
صائب به سیم و زر نتوان شد ز اغنیا
آن را که هست چهره زرین توانگرست
کامنت ها