صائب تبریزی:ای روح، سیر عالم امکان چه لازم است؟ رفتن به پای خویش به زندان چه لازم است؟
❈۱❈
ای روح، سیر عالم امکان چه لازم است؟
رفتن به پای خویش به زندان چه لازم است؟
ای قطره چون قرار نداری به دست ابر
بیرون شدن ز قلزم و عمان چه لازم است؟
❈۲❈
زهر فنا چو عاقبت کار خوردنی است
خوردن فریب چشمه حیوان چه لازم است؟
نیکی ثمر در آب روان زود می دهد
با تیغ او مضایقه جان چه لازم است؟
❈۳❈
عشق بلند در گرو قهر و لطف نیست
دشنام فاش و خنده پنهان چه لازم است؟
چون باد صبح کار مرا می کند تمام
بر شمع من فشاندن دامان چه لازم است؟
❈۴❈
در جنگ، می کند لب خاموش کار تیغ
دادن جواب مردم نادان چه لازم است؟
چون درد کامرانی خود می کند دواست
اظهار درد پیش طبیبان چه لازم است؟
❈۵❈
وحشت چو رو دهد همه جا کنج عزلت است
رفتن به کوه و دشت و بیابان چه لازم است؟
چون می شود به صبر شکر زهر عادتی
منت کشیدن از شکرستان چه لازم است؟
❈۶❈
در وقت خود، چو غنچه گره باز می شود
ممنون شدن ز ناخن و دندان چه لازم است؟
چون بندگی به شرط نمودن نه کار توست
صائب قبول کردن احسان چه لازم است؟
کامنت ها