گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:بی عشق، آه در جگر روزگار نیست بی درد، تاب در کمر روزگار نیست

❈۱❈
بی عشق، آه در جگر روزگار نیست بی درد، تاب در کمر روزگار نیست
حیرانیان روی عرقناک یار را پروای بحر پر خطر روزگار نیست
❈۲❈
عقل زبون، رعیت این بی مروت است در ملک بیخودی خبر روزگار نیست
بی چشم زخم، روی به خون شسته من است رویی که زخمی نظر روزگار نیست
❈۳❈
در زیر پوست نیست جهان وجود را خونی که رزق نیشتر روزگار نیست
خط مسلمی ز علایق گرفته ام ما را دماغ دردسر روزگار نیست
❈۴❈
از چشم مور حرص، شکر خواب برده است شیرینیی که در شکر روزگار نیست
تا نبض آرمیدگی دل نجسته است اندیشه ای ز شور و شر روزگار نیست
❈۵❈
آب مروتی که جگر سینه چاک اوست زحمت مکش که در گهر روزگار نیست
آزادگان به ملک جهان دل نبسته اند این بیضه زیر بال و پر روزگار نیست
❈۶❈
آن را که عشق لنگر حیرت به دست داد پروای بحر پر خطر روزگار نیست
صائب به خاک راه مریز آبروی خویش چون آب رحم در جگر روزگار نیست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها