صائب تبریزی:از پیچ و تاب جسم، روان را ملال نیست در ساز، نغمه را خبر از گوشمال نیست
❈۱❈
از پیچ و تاب جسم، روان را ملال نیست
در ساز، نغمه را خبر از گوشمال نیست
آزادگان ز خست افلاک فارغند
سرو بهشت را غمی از خشکسال نیست
❈۲❈
روشندلان ز مرگ محابا نمی کنند
خورشید را ملاحظه ای از زوال نیست
اظهار فقر کار فرومایگان بود
آنجا که فقر هست زبان سؤال نیست
❈۳❈
از پاشکستگان چراغ است تیرگی
در هر سری که عقل بود بی ملال نیست
در کیش ما که لاف تمامی بود ز نقص
اظهار نقص هر که کند بی کمال نیست
❈۴❈
اهل کمال را لب اظهار خامش است
منت پذیر ماه تمام از هلال نیست
صائب هزار پله ز خاکم فتاده تر
در وادیی که نقش قدم پایمال نیست
کامنت ها