صائب تبریزی:در روی زمین یک سر پر شور نمانده است ته جرعه ای از کاسه منصور نمانده است
❈۱❈
در روی زمین یک سر پر شور نمانده است
ته جرعه ای از کاسه منصور نمانده است
زنگار گرفته است دل اهل جهان را
در آینه هیچ نظر نور نمانده است
❈۲❈
زان مصر حلاوت که شکر بود غبارش
امروز به جز نقش پی مور نمانده است
پیمانه ارباب تنعم شده لبریز
آوازه ای از کاسه فغفور نمانده است
❈۳❈
از تلخی دشنام برون رفته حلاوت
نزدیکی دل با نگه دور نمانده است
زان شهد که سرمایه شیرینی جان بود
صائب به جز از نشتر زنبور نمانده است
کامنت ها