گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:بی روی تو چشم از همه خوبان نتوان بست یوسف چو نباشد در کنعان نتوان بست

❈۱❈
بی روی تو چشم از همه خوبان نتوان بست یوسف چو نباشد در کنعان نتوان بست
تا بوی گلی سلسله جنبان نسیم است بر ما ره آمد شد بستان نتوان بست
❈۲❈
هر چند که چون دل گهری رفته ز دستم تهمت به سر زلف پریشان نتوان بست
امروز که دست ستم ناز درازست بر سینه ره کاوش مژگان نتوان بست
❈۳❈
در کیش سر زلف که هم عهد شکست است زنار توان بستن و پیمان نتوان بست
در آتشم از محرمی آینه تو هر چند در خلد به رضوان نتوان بست
❈۴❈
صائب پر و بالی بگشا موسم هندست دل را به تماشای صفاهان نتوان بست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها