گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:بی دادرس آن کس که فغان چون جرسش هست خاموش نگردد ز فغان تا نفسش هست

❈۱❈
بی دادرس آن کس که فغان چون جرسش هست خاموش نگردد ز فغان تا نفسش هست
چون رشته محال است کند راست نفس را آن دانه گوهر که گره پیش و پسش هست
❈۲❈
آن کس که کسش نیست، کس اوست خداوند بیکس بود آن کس که درین خانه کسش هست
غافل نشود یک نفس از بال رساندن هر مرغ که امید نجات از قفسش هست
❈۳❈
در گردن خورشید کند دست حمایل چون صبح هر آن کس که اثر در نفسش هست
تا هیچ نگردی، نتوانی همه گردید کز بحر حباب است جدا تا نفسش هست
❈۴❈
صائب چه خیال است کند خواب فراغت چون نفس کسی را که سگی در مرسش هست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها