صائب تبریزی:زین نقطه بود گردش پرگار فلکها هر چند که ما را ز سویدا خبری نیست
❈۱❈
زین نقطه بود گردش پرگار فلکها
هر چند که ما را ز سویدا خبری نیست
این خواب پریشان گل پوشیدن چشم است
بیدار دلان را ز تمنا خبری نیست
❈۲❈
در عالم باطن نرسد زاهد بی مغز
کف را ز نهانخانه دریا خبری نیست
در گوشه دلتنگی ما گوشه نشینان
از جبهه واکرده صحرا خبری نیست
❈۳❈
آسوده بود سرو ز بیطاقتی آب
این سر به هوا را ز ته پا خبری نیست
از نافه خبر آهوی رم کرده ندارد
وحشت زده را از دل شیدا خبری نیست
❈۴❈
صائب نکند آه اثر در دل سنگین
از سوز شرر در دل خارا خبری نیست
در چشم و دل پاک ز دنیا خبری نیست
در عالم حیرت ز تماشا خبری نیست
❈۵❈
کوته نظری پرده بینایی روح است
در دیده سوزن ز مسیحا خبری نیست
در جان هوسناک زلیخاست عروسی
در خلوت یوسف ز زلیخا خبری نیست
❈۶❈
قاف عدم آوازه تراش است، وگرنه
در عالم ایجاد ز عنقا خبری نیست
تن بیخبرست از دل پرشور، که خم را
از جوش نشاط می حمرا خبری نیست
کامنت ها