صائب تبریزی:سفر اهل شوق در وطن است خلوت اهل دل در انجمن است
❈۱❈
سفر اهل شوق در وطن است
خلوت اهل دل در انجمن است
عندلیبی که در خیال گل است
هر کجا غنچه می شود چمن است
❈۲❈
خنده هر چند کم بود، در وقت
خانه پرداز محنت کهن است
غم یکساله را به باد دهد
خنده گل اگر چه یک دهن است
❈۳❈
رخنه اش سد باب طوفان است
عشق، خضر سفینه بدن است
سخن عشق با خرد گفتن
بر رگ مرده نیشتر زدن است
❈۴❈
آفتابی است بی زوال، سخن
مغربش گوش و مشرقش دهن است
یوسف شرمگین معنی را
لفظ نازک به جای پیرهن است
❈۵❈
مغز گردد در استخوانش نال
چون قلم هر که عاشق سخن است
بر زبان قلم نیاید راست
آنچه از شوق در ضمیر من است
❈۶❈
بر بزرگان مشو به حلم دلیر
سپر آفتاب، تیغ زن است
ایمن از گوشمال دوران است
هر که صائب به حال خویشتن است
کامنت ها