صائب تبریزی:مرا از تیره بختی شکوه بیجاست که عنبر نیل چشم زخم دریاست
❈۱❈
مرا از تیره بختی شکوه بیجاست
که عنبر نیل چشم زخم دریاست
ز دلتنگی، سواد دیده مور
مرا پیش نظر دامان صحراست
❈۲❈
خمار نامرادی هوش بخش است
شراب کامرانی غفلت افزاست
نباشد قانعان را درد نایافت
دل خرسند را جنت مهیاست
❈۳❈
چو مرجان رزق ما خون است، هر چند
عنان بحر در سرپنجه ماست
جهان در دیده اش آیینه زاری است
به نور عشق هر چشمی که بیناست
❈۴❈
بر آن صاحب سخن رحم است صائب
که دخلش منحصر در دخل بیجاست!
کامنت ها