گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:قرص خورشیدست اول لقمه مهمان صبح چون توانم داد شرح نعمت الوان صبح؟

❈۱❈
قرص خورشیدست اول لقمه مهمان صبح چون توانم داد شرح نعمت الوان صبح؟
می توان اسباب مجلس را قیاس از شمع کرد آفتاب گرمرو شمعی است از ایوان صبح
❈۲❈
صیقل روح است فیض صحبت اشراقیان سینه خود را مصفا ساز از یونان صبح
می شود در شش جهت حکمش روان چون آفتاب هر که را بر سر گذارد تاج زر سلطان صبح
❈۳❈
خضر ازین سرچشمه عمر جاودانی یافته است ساغری بستان ز دست چشمه حیوان صبح
می شود سرپنجه خورشید تابان پنجه اش هر که آویزد ز روی صدق در دامان صبح
❈۴❈
مد احسانی که نامش بر زبانها مانده است می کشد کلک قضا هر روز در دیوان صبح
عقده های مشکل خود را یکایک عرض کن تا نگردیده است خونین از شفق دندان صبح
❈۵❈
دیده بیدار خود را حلقه فتراک کن تا مگر صیدی توانی برد از میدان صبح
قوت بازوی توفیقی ز حق دریوزه کن خوش برآر این گوی زر را از خم چوگان صبح
❈۶❈
در لحد با خود مبر زنهار این مار سیاه نامه خود را بشو در بحر بی پایان صبح
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است سرمکش تا می توانی از خط فرمان صبح
❈۷❈
هیچ کافر را الهی کودک بدخو مباد! خون شد از بدخویی من شیر در پستان صبح
زحمت روزی نباشد بر دل روشندلان پخته می آید برون از خوان قسمت نان صبح
❈۸❈
چون شدی محروم صائب از گل شب بوی فیض برگ عیشی در گریبان ریز از بستان صبح

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها