صائب تبریزی:هرکه با خود درد و داغ دلسِتان را میبرد بیتکلف حاصل کون و مکان را میبرد
❈۱❈
هرکه با خود درد و داغ دلسِتان را میبرد
بیتکلف حاصل کون و مکان را میبرد
گردش چشمی که من دیدم ز دام زلف او
از دل من خارخار آشیان را میبرد
❈۲❈
آه سردی خضر راه ما سبکباران بس است
هر نسیمی از چمن برگ خزان را میبرد
حسن را باشد خطر از دیده اهل هوس
ابر بینم آبروی گلستان را میبرد
❈۳❈
اهل غفلت برنمیآیند با روشندلان
قطره آبی ز جا خواب گران را میبرد
میبرند از بوستان دامان پرگل بیغمان
عاشق بیدل دعای باغبان را میبرد
❈۴❈
مشت خاشاکی چه باشد پیش سیل نوبهار؟
سادهلوحی جوهر تیغ زبان را میبرد
خانه دنیا بعینه خانه آیینه است
هرچه هرکس آورد با خود، همان را میبرد
❈۵❈
چشم پوشیدن ز درد و داغ غربت مشکل است
ورنه با خود بلبل ما آشیان را میبرد
میرسند از همت پیران به منزل رهروان
تیر با خود تا هدف زور کمان را میبرد
❈۶❈
یاد بغداد و طواف مرقد شاه نجف
از دل صائب حضور اصفهان را میبرد
کامنت ها