صائب تبریزی:عمرها مشق جنون هر کس که چون مجنون نکرد از خط دیوانی زنجیر سر بیرون نکرد
❈۱❈
عمرها مشق جنون هر کس که چون مجنون نکرد
از خط دیوانی زنجیر سر بیرون نکرد
جامه سرگشتگی بر قامت من راست است
گردباد این رقصها در دامن هامون نکرد
❈۲❈
بیغمی روی مرا بر روی آتش داشته است
باده گلرنگ رخسار مرا گلگون نکرد
عمرها با دختر رز همدم و همخانه بود
زندگانی کس به حکمت همچو افلاطون نکرد
❈۳❈
زیربار منت زلفش همین شمشاد نیست
سرو بی تحریک قدش مصرعی موزون نکرد
در چنین فصلی که آتش سر برون آرد زسنگ
عندلیب ما سر از کنج قفس بیرون نکرد
❈۴❈
دست از ویرانی من پستی طالع نداشت
تا غبار دل مرا هم کسوت قارون نکرد
کامنت ها