صائب تبریزی:از تماشایی صفای روی جانان کم نشد عالمی گل چید و برگی زین گلستان کم نشد
❈۱❈
از تماشایی صفای روی جانان کم نشد
عالمی گل چید و برگی زین گلستان کم نشد
گرچه ذرات جهان را چشم بینش آب داد
قطره ای از چشمه خورشید تابان کم نشد
❈۲❈
کاسه اهل کرم خالی نمی گردد ز جود
ماه نو شد بدر و نور مهر تابان کم نشد
لنگر بیتابی دریا نمی گردد گهر
شورش اهل جنون از سنگ طفلان کم نشد
❈۳❈
کام ما را خنده پنهان او شیرین نکرد
ز آب گوهر تلخی دریای عمان کم نشد
در همه روی زمین یک گردن بی طوق نیست
حلقه ای هر چند ازان زلف پریشان کم نشد
❈۴❈
عاشق از پاس ادب در وصل هجران می کشد
حسرت طوطی زقرب شکرستان کم نشد
این جواب آن غزل صائب که نصرت گفته است
شد جهان پرشور و گردی زان نمکدان کم نشد
کامنت ها