صائب تبریزی:منعم از دلبستگی آزار دنیا میکشد تا گهر دارد صدف تلخی ز دریا میکشد
❈۱❈
منعم از دلبستگی آزار دنیا میکشد
تا گهر دارد صدف تلخی ز دریا میکشد
در قیامت سر به پیش افکنده میخیزد ز خاک
هرکه اینجا گردن از بهر تماشا میکشد
❈۲❈
جلوه معشوق خوشتر مینماید از کنار
موج ازآن گاهی عنان از دست دریا میکشد
در دل من درد را نشو و نمای دیگرست
زنگ بر آیینهام چون سرو بالا میکشد
❈۳❈
رهرو عشق از بلای عشق نتواند گریخت
سر به دنبالش نهد خاری که از پا میکشد
بر بزرگان نیست تعظیم سبکروحان گران
چرخ با آن منزلت بار مسیحا میکشد
❈۴❈
میکند در پرده گرد از دیده یعقوب پاک
آن که دامان خود از دست زلیخا میکشد
رهنوردان را سبکباری بود باد مراد
زود رخت خود به ساحل کف ز دریا میکشد
❈۵❈
عقل عاشق را به راه حق دلالت میکند
کور اینجا از فضولی دست بینا میکشد
لذت پرواز در یک دم تلافی میکند
هر قدر سختی شرر در سنگ خارا میکشد
❈۶❈
سهل مشمر هیچ کاری را که عقل دوربین
در گذار مرغ بیپر دام عنقا میکشد
گوشهچشمی که از وحشیغزالان دیده است
از سواد شهر صائب را به صحرا میکشد
کامنت ها