صائب تبریزی:زخم گل آب از نوای آبدارم میکشد شور بلبل خجلت از جوش بهارم میکشد
❈۱❈
زخم گل آب از نوای آبدارم میکشد
شور بلبل خجلت از جوش بهارم میکشد
از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن
در سر هر کوچه طفلی انتظارم میکشد
❈۲❈
گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشاندهام
همچنان سنگ ملامت زیر بارم میکشد
وحشیی کز سایه خود خانه میسازد جدا
این قدر دنبال خود یارب چه کارم میکشد؟
❈۳❈
روی سختی کز دل چون آهن او دیدهام
گر شوم در سنگ پنهان، چون شرارم میکشد
شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت
دل به سیر کوچه باغ زلف یارم میکشد
❈۴❈
چون توانم پای در دامن چو بیدردان کشید؟
خار صحرای ملامت انتظارم میکشد
آن که دامن بر چراغ عمر من زد، این زمان
آستین بر گریه شمع مزارم میکشد
❈۵❈
صائب آن نخل برومندم که در فصل خزان
خون گل گردن ز جیب شاخسارم میکشد
کامنت ها