صائب تبریزی:خشم را روشندلان در حِلم پنهان کردهاند آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهاند
❈۱❈
خشم را روشندلان در حِلم پنهان کردهاند
آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهاند
چشم خود جمعی که از رخسار نیکو بستهاند
پیش یوسف در بغل آیینه پنهان کردهاند
❈۲❈
چون صدف آنان کز انجام قناعت آگهند
صلح از دریا به آب چشم نیسان کردهاند
عشقبازان از صفای دیدههای پاکبین
خانهٔ آیینه را بر حسن زندان کردهاند
❈۳❈
پنجه خونخواهی مرغان ناحق کشته است
آنچه نامش بهله این نازک میانان کردهاند
رخنه در ملک وجود از شوق سربازی کنند
گر لبی صاحبدلان چون پسته خندان کردهاند
❈۴❈
درد و داغ عشق در زنجیر دارد روح را
شور مجنون را نظر بند این غزالان کردهاند
کاسه دریوزه شد ناف غزالان ختن
زلف مشکین که را یارب پریشان کردهاند؟
❈۵❈
میپرستان فارغند از جستجوی آب خضر
صلح با آب خمار از آب حیوان کردهاند
تا رساند از صدف خود را به تاج خسروی
گوهر شهوار را زان روی غلتان کردهاند
❈۶❈
گوهر شهوار گردیده است صائب قطرهاش
هرکه را در عالم ایجاد حیران کردهاند
کامنت ها