گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:با دهان خشک هرکس خندهٔ تر می‌زند ساغر تبخاله‌اش پهلو به کوثر می‌زند

❈۱❈
با دهان خشک هرکس خندهٔ تر می‌زند ساغر تبخاله‌اش پهلو به کوثر می‌زند
سیر چشمان را نسازد تنگدستی دربه‌در حلقه خود را از تهی چشمی به هر در می‌زند
❈۲❈
می‌کند خاکسترم در لامکان پرواز و شوق همچنان بر آتشم دامان محشر می‌زند
شد ز سودا استخوان پهلوی من بس که خشک گر کنم بستر ز سنگ خاره مسطر می‌زند
❈۳❈
در زمان عقد دندان و لب جان بخش تو در صدف‌ها پیچ و تاب رشته گوهر می‌زند
می‌فزاید حرص را نعمت که در دریای شهد دست و پا مور حریص از بهر شکر می‌زند
❈۴❈
آن که گل بر سر زند، غافل که هنگام زدن دست را با شاخ گل یک بار بر سر می‌زند
چون علم در راستی هر کس سرآمد گشته است بی‌محابا غوطه در دریای لشکر می‌زند
❈۵❈
هرکه می‌گوید حدیث عشق با افسردگان از تهی‌مغزی به خون مرده نشتر می‌زند
گرچه صائب بستر و بالین من از آتش است مرغ روح من ز خامی همچنان پر می‌زند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۵۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها