صائب تبریزی:بی زبان جمعی که از حیرت چو ماهی می شوند محرم دریای اسرار الهی می شوند
❈۱❈
بی زبان جمعی که از حیرت چو ماهی می شوند
محرم دریای اسرار الهی می شوند
چون سر فکرت به جیب و پای در دامن کشند
بی نیاز از تاج و تخت پادشاهی می شوند
❈۲❈
از پریدن باز می دارند چشم حرص را
چهره هایی کز قناعت زرد و کاهی می شوند
چیست دنیا تا کند آزاد مردان را اسیر؟
این نهنگان کی زبون دام ماهی می شوند؟
❈۳❈
همچو شمع آنان که دارند از دل روشن نصیب
زود آب از خجلت زرین کلاهی می شوند
ظلمت از هستی است، ورنه رهنوردان عدم
شمع جان خاموش می سازند و راهی می شوند
❈۴❈
صائب آن جمعی که پاس خویش دارند از گناه
مبتلا آخر به عجب بیگناهی می شوند
کامنت ها