گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود

❈۱❈
دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
قفل دل را نیست مفتاحی بغیر از دست سعی سنگ زن بر سینه تا این در به رویت وا شود
❈۲❈
گربه سنگ و آهن از چشم بدان گیرم پناه چشم بد از سنگ و آهن چون شرر پیدا شود
می توان روز سیاه از خصم داد خود گرفت صبر آن دارم که خط گرد رخش پیدا شود
❈۳❈
در مقام حیرت دیدار، حرف وصوت نیست طوطی ازآیینه حیرانم که چون گویا شود
چون نیفتد دل به حال مرگ بی شور جنون؟ خلوت گورست خم چون خالی از صهبا شود
❈۴❈
شور عشق است این که بی سر کرد صد منصور را از سر ما کی به دستار پریشان وا شود؟
هر طلسمی را به نام باددستی بسته اند غنچه دل از نسیم صبح محشر وا شود
❈۵❈
آبرو صائب به گوهر دادن از دون همتی است وقت ابری خوش که دست خالی از دریا شود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها