صائب تبریزی:با وجود مرگ، کی هستی گوارا میشود؟ تلخی ماتم کجا شیرین به حلوا میشود
❈۱❈
با وجود مرگ، کی هستی گوارا میشود؟
تلخی ماتم کجا شیرین به حلوا میشود
بر سر بازار چون آیینههای سادهلوح
جوهر بیناییم خرج تماشا میشود
❈۲❈
هر بلندی پست میگردد به تدریج زمان
آخر این کهسارها دامان صحرا میشود
کوهکن از نقش شیرین پشت خود بر کوه داد
لاف بیکارست هرجا کار گویا میشود
❈۳❈
از هجوم آهوان صحرا به مجنون تنگ شد
عشق در هرجا بود هنگامه پیدا میشود
میفتد در رشته کارم ز گوهر صد گره
چون صدف گر عقدهای از کار من وامیشود
❈۴❈
گر چنین بالد به خود باغ از نوید مقدمت
سبزه خوابیدهاش چون سرو رعنا میشود
سنگ راه اتحاد سالک است افسردگی
چون گهر شد قطره دور از وصل دریا میشود
❈۵❈
دیده هرکس که روشن شد به نور اتحاد
نه فلک در دیدهاش یک چشم بینا میشود
بیضه از فریاد بلبل چون جرس نالان شده است
عشق در گهواره ناطق همچو عیسی میشود
❈۶❈
بر دد و دام است خون عاشقان صائب حرام
در دهان شیر مجنون بیمحابا میشود
کامنت ها