گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:وقت مجنون خوش که پا در دامن صحرا کشید خط باطل بر سواد شهر از سودا کشید

❈۱❈
وقت مجنون خوش که پا در دامن صحرا کشید خط باطل بر سواد شهر از سودا کشید
صدگل بی خار دارد در قفار هر زخم خار پای زد بر دولت خود هر که خار از پا کشید
❈۲❈
نیست از خونابه نوشان هیچ کس جز من بجا ساغر یک بزم می باید مرا تنها کشید
می شود در دیده ها شیرین تر از آب گهر هر که چندی همچو عنبر تلخی دریا کشید
❈۳❈
طالع ما کرد یاری، ورنه آهوی حرم بر امید آن کمند زلف گردنها کشید
می کند در سایه افکندن کنون استادگی سرو بالایی که از آغوش من بالا کشید
❈۴❈
سر بلندان زور غفلت را ز سر وامی کنند دور اول پنبه را از گوش خود مینا کشید
تنگ ظرفی در خرابات مغان غماز نیست از لب پیمانه نتوان حرف مجلس واکشید
❈۵❈
راستی زنهار چشم از مردم دنیا مدار از عصا در خانه خود دست نابینا کشید
گوشه ای از وسعت مشرب اگر افتد به دست در همین جا می توان در صحن جنت واکشید
❈۶❈
می پرد از شوق می چشم امیدش همچنان از خرابات مغان هر چند صائب پا کشید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرّخ
2014-09-26T04:31:16
مصراع اول بیت 2، اینگونه صحیح‌ست:صدگل بی خار دارد در قفا هر زخم خارو مصراع اول بیت 7:سربلندان زود غفلت را ز سر وا می‌کنند