صائب تبریزی:جوش گل شد، باده گلرنگ می باید کشید انتقام از چرخ پر نیرنگ می باید کشید
❈۱❈
جوش گل شد، باده گلرنگ می باید کشید
انتقام از چرخ پر نیرنگ می باید کشید
غبغب جام و گلوی شیشه می باید گرفت
دامن ساقی و زلف چنگ می باید کشید
❈۲❈
بوی خون می آید از جام شراب لاله گون
در هوای تر، می بیرنگ می باید کشید
چنگ و عود و بربط و قانون مکرر گشته است
نغمه از مرغان سیر آهنگ می باید کشید
❈۳❈
موسم پای گل است و سایه بید و چنار
پای از مسجد به عذر لنگ می باید کشید
می زداید زنگ از دل سبزه زنگارگون
منت روشنگران زین زنگ می باید کشید
❈۴❈
در فضای عقل بال بیخودی نتوان گشود
رخت بیرون زین جهان تنگ می باید کشید
پرده شرم و حیا در پرده شب چون نسیم
از رخ گلهای رنگارنگ می باید کشید
❈۵❈
تا رگ ابر بهاران می کشد مشق جنون
خط به عقل و دانش و فرهنگ می باید کشید
همچو مجنون، دامن صحرا اگر افتد به دست
بهر بازیگاه طفلان سنگ می باید کشید
❈۶❈
بر رگ جان نواپرداز صائب همچو چنگ
دستی ای دلدار زرین چنگ می باید کشید
کامنت ها