گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به امید چه دنبال زبان کس چون جرس افتد؟ خموشی به زفریادی که بی فریادرس افتد

❈۱❈
به امید چه دنبال زبان کس چون جرس افتد؟ خموشی به زفریادی که بی فریادرس افتد
قدم بیرون منه از پای خم تا دسترس داری که از خمیازه پا، مست در دست عسس افتد
❈۲❈
جدا از مرشد کامل مشو کامل نگردیده که رزق خاک می گردد ثمر چون نیمرس افتد
نگردد خرج ره چون آب باریکی که من دارم؟ در آن صحرای بی پایان که سیلاب از نفس افتد
❈۳❈
نمی سوزد دلی بر بلبل رنگین نوای من مگر از شعله آوازم آتش در قفس افتد
ز مکر خود رهایی نیست مکار سیه دل را که اول عنکبوت خام در دام مگس افتد
❈۴❈
سلامت خواهی از خار تمنا پاک کن دل را که بیکارست عاجز نالی آتش چون به خس افتد
به خط زان لعل شکر بار دشوارست دل کندن که ترک شهد نتوان کرد چون دروی مگس افتد
❈۵❈
به خاموشی توان در مخزن اسرار ره بردن که گوهر در کف غواص از پاس نفس افتد
نه خرسندی است گر بستم زفریاد و فغان لب را که خامش می شود مظلوم چون بی دادرس افتد
❈۶❈
جدایی نیست زان از هم شب و روز مرا صائب که از شبهای بی پایان من صبح از نفس افتد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها