صائب تبریزی:ز آهم بیستون سرچشمهٔ سیماب میگردد دل آهن زبرق تیشه من آب میگردد
❈۱❈
ز آهم بیستون سرچشمهٔ سیماب میگردد
دل آهن زبرق تیشه من آب میگردد
درین دریا نه تنها قطره سر از پا نمیداند
زبان موج میپیچد، سرگرداب میگردد
❈۲❈
به داد حق قناعت کن که با اکسیر خرسندی
به خاکستر اگر پهلو نهی سنجاب میگردد
کمر بسته است نه گردون به خون آبروی من
به آب روی من پنداری این دولاب میگردد
❈۳❈
عقیق بینیازی نیست در گنجینهٔ شاهان
سکندر گرد عالم بهر یک دم آب میگردد
اگر داری تلاش وصل دست از جان بشو صائب
که شبنم را دل از قرب گلستان آب میگردد
کامنت ها