گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد

❈۱❈
سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد
سر دارالامان نیستی گردم، که هر موری در آن مهمانسرا همکاسه فغفور می گردد
❈۲❈
چه خواهد شد من افتاده را از خاک برداری؟ کف دست سلیمان پایتخت مور می گردد
مگردان روی جرأت از دم شمشیر نومیدی که آه سرد آخر مرهم کافور می گردد
❈۳❈
شکر از تلخکامان باز می گیری، نمی دانی که تنگ شکرت آخر نصیب مور می گردد
کمان کهکشان از آتش آهم ملایم شد کمان چین ابروی تو کی کم زور می گردد؟
❈۴❈
تماشای ترا بر هیچ کس غیر از تو نپسندم که گر این است حسن، آیینه چشم شور می گردد
اگر یک لحظه از خال لب او چشم بردارم سویدا در دل بیطاقتم زنبور می گردد
❈۵❈
به فکر دامن دشت عدم گاهی که می افتم به چشمم چار دیوار عناصر گور می گردد
تلاش بزم بی کیفیت گردون مکن صائب که جای جام می آنجا سر مخمور می گردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها