گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ز گل تنها کجا بزم گلستان ساز می‌گردد؟ که این هنگامه گرم از شعله آواز می‌گردد

❈۱❈
ز گل تنها کجا بزم گلستان ساز می‌گردد؟ که این هنگامه گرم از شعله آواز می‌گردد
امید بازگشتن دل به زلف او عبث دارد به ناف آهوان کی نافه هرگز بازمی‌گردد؟
❈۲❈
به روی بستر گل خواب راحت نیست شبنم را نقاب از روی گلرنگ که امشب باز می‌گردد؟
تعجب نیست گردد گرد خط داروی بیهوشی نگه در پرده چشمی که خواب ناز می‌گردد
❈۳❈
مشبک می‌شود چون پرده زنبوری از کاوش اگر سد سکندر پرده این راز می‌گردد
تو کز اهل بصیرت نیستی قطع منازل کن که بینا چون شرر و اصل به یک پرواز می‌گردد
❈۴❈
ندارد در کمند جذبه بحر لطف کوتاهی که هر موجی که می‌بینی به دریا بازمی‌گردد
ملامتگر سر از دنبال بد گوهر نمی‌دارد زبان آتشین شمع خرج گاز می‌گردد
❈۵❈
به فردای قیامت می‌فتد نشو و نمای ما به این تمکین اگر قانون طالع ساز می‌گردد
سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد سپند از آتش سوزان بلند آواز می‌گردد
❈۶❈
چو انجم تا سحر مژگان به یکدیگر نخواهی زد اگر دانی چه درها در دل شب باز می‌گردد
درون پیکر خشک آتشی از عشق او دارم که می‌سوزد چونی هرکس به من دمساز می‌گردد
❈۷❈
به شمع صبح ماند شعله آواز بلبل را همانا خامه صائب نواپرداز می‌گردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها