گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:نه تنها از نشاط می لب جانانه می خندد که سر تا پای او چون شاخ گل مستانه می خندد

❈۱❈
نه تنها از نشاط می لب جانانه می خندد که سر تا پای او چون شاخ گل مستانه می خندد
چه پروا دارد از سنگ ملامت هر که مجنون شد؟ که کبک مست در کهسارها مستانه می خندد
❈۲❈
زخجلت می کند صد پیرهن تر گریه تلخش درین گلزار چو گل هر که بیدردانه می خندد
نمی گردد دل آگاه شاد از عشرت دنیا درین ماتم سرا یا طفل یا دیوانه می خندد
❈۳❈
شد از اشک پشیمانی شفق گون صبح را دامن سزای آن که از غفلت درین غمخانه می خندد
حباب آسا به باد بی نیازی می دهد سر را درین دریا سبک عقلی که بیباکانه می خندد
❈۴❈
زغربت می گشاید عقده دل تنگدستان را چو دور از طره شمشاد گردد شانه می خندد
نشاط خواجه غافل بود از جمع سیم و زر که از بالای گنج این جغد در ویرانه می خندد
❈۵❈
اگر خارست، اگر گل، مایه خوشحالیی دارد کلید و قفل این منزل به یک دندانه می خندد
نه از شادی است، بر وضع جهانش خنده می آید درین عبرت سرا صائب اگر فرزانه می خندد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها