گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مه ناشسته رو کی رتبه دلدار من دارد؟ که با آن تازگی گل حکم تقویم کهن دارد

❈۱❈
مه ناشسته رو کی رتبه دلدار من دارد؟ که با آن تازگی گل حکم تقویم کهن دارد
مرا آیینه رویی مهر حیرت بر دهن دارد خوشا طوطی که از آیینه میدان سخن دارد
❈۲❈
لب لعلی که می دارد دریغ از من تبسم را زخط در چاشنی صد طوطی شکرشکن دارد
ندارد دیده دریانوردان نور یعقوبی وگرنه هر حبابی یوسفی در پیرهن دارد
❈۳❈
درین میخانه پرشور هر جامی که می بینم زیاد لعل سیراب تو آتش در دهن دارد
قفس کم نیست از گلزار اگر باشد فراموشی مرا دلگیر از غربت همین یاد وطن دارد
❈۴❈
درین محفل چراغی بر نسیم صبح می خندد که از فانوس با خود خلوتی در انجمن دارد
تن آسانی نگیرد دامن دلهای روشن را که شبنم نعل در آتش زگلهای چمن دارد
❈۵❈
ندارد استخوان خودپرستان مغز آگاهی جهان پوچ را گر هست مغزی، خودشکن دارد
اگرچه چون قلم صد سینه چاکش هست هر جانب سخن نازی که دارد با من عاشق سخن دارد
❈۶❈
خبر زان گوهر نایاب هر موجی کجا یابد؟ که از گرداب، دریا مهر حیرت بر دهند ارد
مرنجان از نقاب ای سنگدل آن روی نازک را که یوسف را لطافت بی نیاز از پیرهن دارد
❈۷❈
دهان می کند خوش از خمار آن لب میگون عقیقی کز شفق خورشید تابان در دهن دارد
کجا زیر نگین آرد دل پرخون من صائب؟ سهیلی را که صد خونین جگر همچون یمن دارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها