گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:خضر چشم حیات از آب حیوان سخن دارد دم عیسی نفس از تازه رویان سخن دارد

❈۱❈
خضر چشم حیات از آب حیوان سخن دارد دم عیسی نفس از تازه رویان سخن دارد
سیاهی از سیاهی نگسلد تا کعبه مقصد چه معموری است حیرانم بیابان سخن دارد
❈۲❈
فضای تنگ گردون بست راه گفتگو بر من خوشا طوطی که از آیینه میدان سخن دارد
به صبح سردمهر خویش ای گردون چه می نازی؟ چنین صد شمع کافوری شبستان سخن دارد
❈۳❈
سخن شیرازه اوراق عمر بیوفا باشد زپا هرگز نیفتد هر که دامان سخن دارد
(تلاش سرخ رویی می کنی، رنگین ترنم کن که این لعل گرامی را بدخشان سخن دارد)
❈۴❈
زرشک خامه خود همچو موی خویش می پیچم که دایم دست در زلف پریشان سخن دارد
خلد چون تیر خاکی در جگر کوتاه بینان را زبس بر چهره کلکم گرد جولان سخن دارد
❈۵❈
سر خورشید در خون شفق غلطید از صائب که تاب دستبرد تیغ مژگان سخن دارد؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها