گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مکن بر نفس رحمت با تو چون راه جفا گیرد سزای کشتن است آن سگ که پای آشنا گیرد

❈۱❈
مکن بر نفس رحمت با تو چون راه جفا گیرد سزای کشتن است آن سگ که پای آشنا گیرد
مترس از نفس سرکش، پنجه تسخیر بیرون کن که چون گیری گلوی اژدها شکل عصا گیرد
❈۲❈
کسی کز خلق خواهد حاجت خود، مردنش اولی غریق بحر به، آن کس که دستش ناخدا گیرد
نگردد با گرفتن بی نیازی جمع در یک جا سزای آتش است آن تن که نقش بوریا گیرد
❈۳❈
شود گرد خجالت، بر جبین خضر بنشیند غباری از سر خاک سکندر چون هوا گیرد
کمانی کرده زه بیطاقتی در پیکر خشکم که چون تیر هوایی استخوان من هوا گیرد
❈۴❈
نهال میوه دارم، حق گزاری بار می آرم بلند اقبال آن دستی که بازوی مرا گیرد
چراغ دولت پروانه روزی می شود روشن که از خاکسترش آیینه رخساری جلا گیرد
❈۵❈
نه در خار از جفا رنگی، نه در گل از وفا بویی خوشا چشمی کز این گلزار چون شبنم هوا گیرد
حریف گوشه ابروی منت نیستم صائب من و آیینه طبعی که بی صیقل جلا گیرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها