گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زدلسوزان که را دارم که جا در انجمن گیرد؟ مگر جا در حریم او سپند از بهر من گیرد

❈۱❈
زدلسوزان که را دارم که جا در انجمن گیرد؟ مگر جا در حریم او سپند از بهر من گیرد
زخط شد صفحه رخسارجانان مصحف ناطق سلیمان مور را مهر خموشی از دهن گیرد
❈۲❈
جگرگاه بدخشان داغها دارد زرشک او کجا رنگ از سهیل باده آن سیب ذقن گیرد؟
نگردد زلف از دیدار مانع موشکافان را که از شام غریبان دوربین فیض وطن گیرد
❈۳❈
خطا باشد به آن خط نسبت مشک ختن کردن که یوسف زان غبار خط عبیر پیرهن گیرد
بود نعلش در آتش هر که چشمی هست در راهش زلیخا نیست ممکن ره به بوی پیرهن گیرد
❈۴❈
چنان در پله افتادگی ثابت قدم گشتم که بندد بر زمین نقش آن که خواهد دست من گیرد
دم سرد خزان را حلقه بیرون در سازد گلستانی که رنگ از شعله آواز من گیرد
❈۵❈
کسی را می رسد لاف زبردستی درین میدان که تیغ از دست کوه بیستون چون کوهکن گیرد
چه حرف است این که از آیینه طوطی می شود گویا؟ که آن آیینه رو بر طوطیان راه سخن گیرد
❈۶❈
من از تردامنی صائب به این خوش می کنم دل را که گردد سبز خار خشک اگر دامان من گیرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها