گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:فسون صبر در دل‌های پرخون در نمی‌گیرد چو دریا بیکران افتد به خود لنگر نمی‌گیرد

❈۱❈
فسون صبر در دل‌های پرخون در نمی‌گیرد چو دریا بیکران افتد به خود لنگر نمی‌گیرد
سیاهی بر سر داغ من آتش زیر پا دارد ز شوخی اخگر من گرد خاکستر نمی‌گیرد
❈۲❈
غرض از زندگی نام است، اگر آب خضر نبود کسی آیینه را از دست اسکندر نمی‌گیرد
دو رنگی نیست هر جا پای وحدت در میان آمد درین دریا خزف خود را کم از گوهر نمی‌گیرد
❈۳❈
نگردد لخت دل از گریه مانع خار مژگان را گره در رشته ما راه بر گوهر نمی‌گیرد
ز اقبال سکندر خضر بر دل داغ‌ها دارد که آب زندگانی جای چشم تر نمی‌گیرد
❈۴❈
لبی کز حسرت آب خضر خون می‌خورد صائب چرا یک بوسه سیراب از ساغر نمی‌گیرد؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها