گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زخود هر کس که بیرون رفت کی با همرهان سازد؟ که مسکن نیست بوی پیرهن با کاروان سازد

❈۱❈
زخود هر کس که بیرون رفت کی با همرهان سازد؟ که مسکن نیست بوی پیرهن با کاروان سازد
ندارد پرده پوشی پای خواب آلود چون دامن همان بهتر که تیر کج به آغوش کمان سازد
❈۲❈
به نرمی خصم بد گوهر حصار عافیت گردد که مغز از چرب نرمی عمرها با استخوان سازد
هلال عید می سازد قد خم گشته ما را همان عشقی که در پیری زلیخا را جوان سازد
❈۳❈
چه خواهد کرد با دلهای مومین آتشین رویی که با آهن دلی آیینه را آب روان سازد
مکن اندیشه از زخم زبان چون عشق صادق شد که چون شد صبح روشن شمعها را بی زبان سازد
❈۴❈
به پایان چون برم این راه بی انجام را صائب؟ که حیرانی مرا در هر قدم سنگ نشان سازد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها