گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد شراب صبح جان می پرستان تازه می سازد

❈۱❈
لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد شراب صبح جان می پرستان تازه می سازد
اگرچه صفحه روی تو از خط کافرستان شد همان صبح بناگوش تو ایمان تازه می سازد
❈۲❈
نظر سیراب می گردد چو یاقوت از تماشایش سفالی را که آن خط چوریحان تازه می سازد
غبار خاطر من بیش می گردد زتردستان زمین تشنه را هر چند باران تازه می سازد
❈۳❈
نسیم صبح پیغام که می آرد به این گلشن؟ که از هر غنچه شاخ گل گریبان تازه می سازد
دل آزاده ما هم زبرگ عیش می بالد لباس سرو را گر نوبهاران تازه می سازد
❈۴❈
مدار امید آسایش برون نارفته از عالم نفس غواص در بیرون عمان تازه می سازد
فریب مردمی صائب مخور از چشم پرکارش که از بهر شکستن عهد و پیمان تازه می سازد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها