صائب تبریزی:سرشک گرم با مژگان و چشم تر نمیسازد شراب تند ما با شیشه و ساغر نمیسازد
❈۱❈
سرشک گرم با مژگان و چشم تر نمیسازد
شراب تند ما با شیشه و ساغر نمیسازد
نمیدانم به خونریز که شد آلوده مژگانش
که شوق زخم، خون را در جگر نشتر نمیسازد
❈۲❈
به روی مهر، صبح از سادهلوحی پرده میپوشد
نمیداند که حسن شوخ با چادر نمیسازد
نگردد سایه بال هما دام فریب ما
سر خورشید عالمسوز با افسر نمیسازد
❈۳❈
درین دریا کسی از صدق دستی برنمیدارد
که دل را چون صدف گنجینه گوهر نمیسازد
ندارد خندهای در چاشنی حسن گلو سوزش
که شهد زندگی را تلخ بر شکر نمیسازد
❈۴❈
وصال شعله جانسوز در مدنظر دارد
عبث پهلوی خود را بوریا لاغر نمیسازد
چنان افتادم از طاق دل همصحبتان صائب
که وقت رفتنم آیینه چشمی تر نمیسازد
کامنت ها